هیرادهیراد، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

فسقلی 2 ما

آزمایش زردی

چند روزه که همه میگن کمی زرد شدی و توی چشمهات زرده برای همین هم امروز بردیمت آزمایش زردی دیدیم نزدیک 12/7 نشون میده بابا سریع رفت برات لامپ مخصوص گرفت و روی سرت روشن کردیمو شروع کردیم بهت ترنجبین و شیرخشت دادن. امروز عموت اومد بهت سر زد.
13 آذر 1396

اولین سکسکه

امروز صبح ساعت 7 بعد از خوردن شیر شروع کردی سکسکه زدن .ما که با تعجب نگاهت می کردیم چون سکسکه خیلی زود بود برات برای آزمایش تیروئید هم با مادری و بابا و سایدا رفتی .سایدا که خیلی ناراحت شده بود ازت آزمایش گرفته بودن.ساعت 6 هم رفتی غربالگری سنجش شنوایی خلاصه امروز کارهای زیادی انجام دادی.
11 آذر 1396

روز تولد

امروز صبح بیدار شدم سایدا هنوز خواب بود خیلی استرس داشتم نمازمو خوندم و وسایلمو جمع کردم بابایی اومد پیش سایدا و من و مادری و بابا رفتیم بیمارستان . وای از این روزهای پر استرس چه خواهد شد. امیدوارم به سلامت به دنیا بیای و خوشبخت بشی پسر نازنینم. تا نزدیک ساعت 1 منتظر دکتر بودیم بابا که سریع برگشت پیش سایدا که تنها نباشه.من که وجودم پر از نا آرامی بود خلاصه ساعت یک رفتم اتاق عمل و شما ساعت 13:56 روز چهارشنبه سال 1396 در بیمارستان سجاد تحت نظر خانم دکتر نگین رضاوند بدنیا آمدی. روز قبل که برای پذیرش رفته بودم به خانم مالمیر که از فامیلهامون هستن سپردم همون اتاقی رو برام بذاره که من و سایدا توش بدنیا آمدیم.حالا من و سایدا و تو هر سه تام...
8 آذر 1396
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فسقلی 2 ما می باشد